رد پای بهار

سلام!

سلام به پسر عزیزم! سید حسین کوچکم' امروز که برات از خزان تا بهار وجودت را به ثبت میرسانم شما سه ماه و دو روز است که در آغوشمی عشقم! امروز که بیشمار از داشتنت خوشحالم و هر لحظه شاکر داشتن وجودت در کنارم! حسین زیبای من  اکنون که مینویسم تو در کنارمی و آهسته آهسته شیره ی وجودم را گوارا مینوشی! قصد نداشتم که لحظات گذشته را در قالب کلمات برات به یادگار بگذارم 'دوست داشتم تمامش را خودم با بیانی شیوا و دلنشین برات با تمام احساسم بیان کنم !اما فکر کردم شاید نرسد روزی که من بخواهم گذشته را برایت تعریف کنم!  این شد که دست به کار شدم عزیز جانم !  قصه از این جا شروع میشود که....   دکترا میگفتن من نمیتونم هیچ بچه ای ...
30 شهريور 1393
1